گروه تبلیغی سفیران تربیت

پیام های کوتاه

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۲۲ مطلب با موضوع «ادعیه روز های ماه مبارک رمضان» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

أَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ أَبْوابَ الْجِنانِ وَ أَغْلِقْ عَنّى فیهِ أَبْـوابَ النّـیرانِ وَ وَفِّـقْـنى فـیهِ لِتِـلاوَةِ الـْقُـرْانِ یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ.

«خدایا در این روز درهاى بهشت را به رویم بگشاى، و درهاى آتش دوزخ را به رویم ببند، و توفیق تلاوت قرآن را در این روز به ما عطا کن، اى فرود آورنده وقار و آرامش در دلهاى مؤمنان».

شرح دعا

بهشت به «بها»ست، نه به «بهانه»

بهشت، جاى صالحان و پاکان است،

بهاى بهشت، «عمل صالح» است،

درهاى بهشت، از طریق «تقوا»، «جهاد»، «طاعات» و «صالحات» به روى انسانها گشوده مى گردد.

اگر در دعاى امروز، از خداوند گشایش درهاى بهشت را به روى خودمان درخواست کرده ایم، باید برگ ورود به بهشت را هم فراهم کنیم. جواز ورود به بهشت جاودان، اعمال نیک و طاعتِ خدا، اطاعت از رسول، انجام واجبات، ترک محرّمات، خدمت به مردم و دورى از ستم است.

بهشت جاى هر دیو و دد نیست.

بهشت، خانه ناپاکان آلوده دامن نیست.

بهشت، سراى اقامت گنهکاران پلید نیست.

با بار گنه ز دام جستن نتوان

دژبانى حشر را گذشتن نتوان

روزى است که بى برگ تردّد به بهشت

آن سوى پل صراط رفتن نتوان

بهشت، در مقابل «عمل» است و عمل، برگ تردّد و جواز ورود به بهشت است.

اگر سراى آخرت و خانه بهشت برایمان مهیّا شود، در سایه کارهاى نیکى است که در اجراى فرمان خدا انجام مى دهیم.

سنگ ها، آجرها و مصالح ساختمانى خانه آخرت، و قصرهاى بهشتى از صالحات و حسنات این دنیاى ما، تأمین مى شود.

دنیا، مزرعه آخرت است، «زندگى، زراعت وجودى انسان است، و هر کسى دهقانِ بذر «خویشتن» است».

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر

کاى نور چشم من، بجز از کِشته، ندروى

جهان برپایه حساب و کتاب است، نه بیهوده.

وقتى که هستى «عبث» نیست و سرانجام بشر، رجعت «الى اللّه » است، پس فرجامى دارد، خوب یا بد، نعمت یا نقمت، بهشت یا دوزخ، سایه سار جنّت، یا شعله هاى سوزان جهنّم خدا.

همسایگى پیامبران و امامان و اولیاء و خوبان، یا همخانگى فراعنه و طواغیت و نِرون ها و شدّادها و جلاّدها و ستمگران تاریخ،

جوار رحمت حق، یا عذاب شدید خدا.

آنچه انسان را به یکى از این دو سرنوشت نیک و بد مى کشد، رعایت یا عدم رعایتِ «باید»ها و «نباید»هایى است که در اسلام، توسّط وحى و از زبان رسول خدا و ائمه اطهار علیه السلام و فقهاى دین و مکتبداران متعهّد بیان شده است.

رسول خدا در «حجّه الوداع»، خطاب به مسلمین فرمود:

«اى مردم!... هرچه که شما را به بهشت نزدیک مى کند و از آتش، دور مى سازد من شما را به آن فرمان دادم، و آنچه که شما را از بهشت دور کرده و به آتش نزدیک مى کند، شما را از آن نهى کردم...»

و... چه راهنمایى بهتر از قرآن، در این زمینه!

پس راه ورود به بهشت را هم از قرآن کریم بیاموزیم.

درهاى جهنّم

با ملاحظه آیات قرآن، و بررسى آیاتى که براى جمعیّت ها و افرادى وعده آتش مى دهد، مى توان پى برد که «درهاى جهنّم» کدام است...[1]

وعده هاى آتش در قرآن براى افراد زیر بیان شده است:

کافران، تکذیب کنندگان آیات خدا، مستکبرین، زراندوزان که انفاق نمى کنند، ستمگران، منافقین، مشرکین، و... کسانى دیگر.

همچنین در آیات، بهشت را براى کسانى همچون: «صابرین»، «متّقین»، «عمل کنندگان»، «شهیدان»، «توکل کنندگان» و «مطیعان خدا و رسول» و... بیان کرده است.

براى بسته شدن درهاى جهنّم به روى خود، باید از «کفر» و «استکبار» و «زراندوزى» و «احتکار» و «گرانفروشى» و «تکذیب آیات و انبیاء»، دورى کرد.

هرگناه، درى به دوزخ است، و هر طاعت، بابى به سوى بهشت برین.

پس... اى خدا! جنّت به «بها» مى دهى، نه به «بهانه».

گنهکاران و شرک آلودگان و ظالمین را به دوزخ مى فرستى.

آتش دوزخ، فراورده اى است از اعمال خود ما... عذاب جهنّم همه دستاورد عصیانها و نافرمانیهاى بندگان است...«بِما کَسَبَتْ اَیدیهِم» است.

در خدمت قرآن بودن

در حدیث نبوى است:

«نَوِّرُوا بُیُوتَکُم بِتِلاوَةِ القُرآن»...[2]

خانه هاى خود را با تلاوت وقرائت قرآن، روشن کنید.

قرآن، پیام آسمانى توحید و مرامنامه عملى یک مسلمان است،

مجموعه سخنان خداوند و وحى الهى است،

دستورالعمل امّت اسلامى و قانون زندگى و اندیشه، کتاب علم و فقه و فکر، کتاب بشارت و انذار، کتاب جهاد و اجتهاد است.

قصّه آموزنده و عبرت انگیز دارد،

شفاى دلها وفروغ جانهاوروشنى بخش اندیشه هاست،

کتاب الهام و اشراق و معرفت و شناخت است،

پیام همیشه زنده آسمانى و سروش جاویدان و مشعل حیاتبخش است،

باید آن را خواند، فهمید و عمل کرد و بر سرگذاشت و نصب العین قرار داد.

اگر دلداده اهل وفایى

گر از اهل صفاى مصطفایى

اگر صبح و مسا جویاى فیضى

اگرهمدل، اگر همراز مایى

بیا تا روز و شب قرآن بخوانیم

که دل گیرد ز نورش روشنایى

صداى بال جبریل است گویا

تلاوتهاى آیات خدایى[3]

در حدیث است:

اگرمى خواهید خداوند با شما سخن بگوید، قرآن تلاوت کنید، و اگر مى خواهید شما با خدا گفتگو کنید، نماز بخوانید.

اداى نماز و تلاوت قرآن، نقش رابط بین خالق و مخلوق و عبد و مولى را ایفا مى کند. جفاى به قرآن است اگر روزها بر ما بگذرد و ما این کتاب مقدس را پیش چشم خود نگشاییم و گوش جان به پند خـدایى آن ندهیم. در ماه رمضان که توصیه به تلاوت قرآن شده، باید بر قرآن خوانى خود بیفزاییم.[4]

به قرآن ستم کرده ایم اگر در «رمضان» که بهار قرآن است، با قرآن انس کمترى داشته و به سراغش نرویم.

باید در خدمت قرآن بود و تا مى توان قرآن خواند.[5]

قرآن، کتاب همیشه است ، کتاب همه جا و کتاب همه است ،هرکس به فراخور استعدادش، به قدر ظرفیّتش، به اندازه کشش ذهنى و قدرت درک و فهمش از این «پیام» بهره مى گیرد.

قرآن، ـ بفرموده امام صادق علیه السلام ـ «همیشه شاداب و زنده است و نزد هر قومى با طراوت است، زیرا براى قوم خاص و نسل معیّن و زمان خاصّى قرار داده نشده بلکه کتاب همه و همیشه است و تا قیامت، شاداب و زنده است...»[6]

پس باید از خدا توفیق «تلاوت» آن را در این ماه خواست، تا فاصله ما از قرآن، کمتر شود و در ماه رمضان که بهار قرآن است،[7] دل و جان بهارى شود.

آرام بخش دلها

نیایش و نیازمان را با خدایى مطرح کرده ایم که در دلهاى مؤمنین، آرامش و وقار را نازل مى کند.

دلى که به یاد خدا باشد، از «اطمینان» و «سکون» برخوردار است،

قلبى که با نور حق روشن شده باشد، از اضطراب و وحشت و نگرانى و ترس و یأس، دور است.

اضطراب هاى درونى، از ابهام آینده است، از نامعلومى وضعیّت، از بلاتکلیفى، از سر درگمى، از «شکّ» و «دیرباورى» است.

امّا مؤمن، به خاطر ایمان، و صدق و اخلاصش، داراى «یقین» است.

«یقین» هم آرام بخش است. «ایمان» هم، اطمینان مى آورد.

و «عقیده توحیدى» مایه سکینه و وقار است. خداوند، این آرامش را در دل مؤمنین فرود مى آورد: «هُوَ الَّذى اَنزَلَ السَّکینَةَ فى قُلُوبِ المُؤمِنینَ...»[8]

از خدا بخواهیم آن دریا دلى را، آن آرامش خاطر و یقین و «سکون» را.


[1] ـ قرآن براى دوزخ هفت در بیان مى کند که بخشى از دوزخیان سهم هریک از آن درهایند: «لَها سَبعَةُ أبوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسُومٌ»

حجر، آیه 44.

[2] ـ بحارالأنوار، ج 89 ص 200.

[3] ـ برگ و بار، جواد محدثى، ص 236.

[4] ـ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: أکِثروا فیه من تلاوة القرآن شهراللّه ، ص 192.

[5] ـ فَاقرؤا ماتیسّر مِن القرآن مزّمل، آیه 20.

[6] ـ اِنّ اللّه تبارک و تعالى لم یجعله لزمانِ دونَ زمانٍ ولا لِناسٍ دونَ ناسٍ، فهو فى کلّ زمانٍ جدیدٌ و عندَ کّل قومٍ غَضٌّ الى یوم القیامة جامع الاخبار و الاثار، ج 1 ص 169.

[7] ـ لِکّل شى ءٍ ربیعٌ و رَبیعُ القرآنِ شهرُ رمضان امام باقر علیه السلام،کافى2/630.

[8] ـ فتح، آیه 4.

منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی
۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
أَللّـهُمَّ وَفِّرْ فیهِ حَظّى مِنْ بَرَکاتِهِ وَ سَهِّـلْ سَبـیلى اِلـى خَـیْراتِهِ وَ لا تَحْرِمْنى قَبُولَ حَسَنـاتِهِ یا هادِیاً اِلَى الْحَقِّ الْمُبینِ.
«خدایا در این روز، بهره ام را از برکاتش فراوان گردان، و راهم را به خیرات آن آسان ساز، و از پذیرفته شدن حسناتش محرومم مکن، اى راهنما به سوى حقِّ آشکار».
شرح دعا

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟

عیساى مسیح علیه السلام گفته است:

«زراعت، در زمین هموار مى روید، نه بر صخره و دشت بلند، حکمت هم چنین است، حکمت، در قلب انسان متواضع، آباد مى شود، ولى در دلهاى کبرآلود، به آبادانى نمى رسد.

مگر نمى دانید کسى که سرش را تا سقف بلند کند، سرش شکافته مى شود (در برخورد با سقف)، امّا آنکه سرش را از سقف پایین بگیرد، از سایه اش سود مى برد.

تواضع نیز چنین است، هرکه براى خدا فروتنى نکند، خدا پایینش مى کشد،

امّا آنکس که بخاطر خدا «تواضع» کند،

خداوند بالا برده، رفعتش مى بخشد...».

آرى... فیض، از مبدأ رحمانیت و سرچشمه فیّاض الهى مى جوشد و رحمت فراوان و واسع پروردگار همه جا گیر است، لیکن انسان باید آمادگى کسب فیض را بیابد و چنان نباشد که تا سرچشمه برود و تشنه برگردد، یا بر سر گنج، گرسنه بخوابد، یا از درگاه کریم، محروم برگردد، یا به کم قناعت کند، یا در درخشش خورشید، خفاش وار به ظلمت پناه برد.

در هر صورت، خداوند، فیّاض است و کرم، کار اوست،

دوست دارد بندگانش را بنوازد و عطا کند،

دوست دارد خواستاران، بر سر سفره عطایش بنشینند و از «برکات» این ماه، «حظّ» فراوان برند.

زیانکار، آنکه از این خرمن کم بردارد،

و غافل، آنکه به اندک، راضى شود.

از خدا بخواهیم بهره ما را از برکاتش افزون کند، چرا که از جانب او، بخلى نیست و هرچه بیشتر عطا کند، چیزى از او کم نمى شود. این بسته به همّت ماست که از او چه بخواهیم و چه اندازه بخواهیم، او هم به همّت و بلند نظرى ما مى نگرد. هرچه بلندنظرتر باشیم و همّتمان در خواستن برکت و بهره از خدا بیشتر باشد، این نشانه معرفت و شناخت افزون تر ماست و هرکس خدا را بهتر بشناسد، بیشتر دوستش مى دارد و هرکه خـدا را دوست بدارد، خدا هم به او محبّت مى کند: «یُحِبُّهُم وَیُحِبُّونَهُ». (مائده، آیه 54)

این محبت متقابل، ارزش بزرگى است که دست یافتن به آن، کار هرکس نیست.

از لطف عمیم و کرم گسترده حق، باید بیشتر خواست، که محرومیّت درد بزرگى است...

راه آسان و هموار

رسیدن به خیرات این ماه، گذر از گردنه هاى صعب العبورى را در پیش دارد. باید با بسیارى نیروها و غرایز، دست و پنجه نرم کرد، با هواهاى نفس مبارزه نمود، بر شهوات مهار تقوا زد، بر غضب، لجام اختیار نهاد، دهان را از ناشایستى ها مهر کرد، شکم را از حرام، بازداشت، دیده را از گناه پوشاند، دست را از خطا نگه داشت و...

اینها همه مقدّمه است تا به «تقوا» برسیم.

«تقوا»، همان خصلت نیک و فضیلت ارزنده اى است که در پیامد روزه مطرح شده و خداوند، انگیزه واجب کردن روزه را، رسیدن مؤمنان به تقوا دانسته است و در قرآن کریم آمده است: «بر شما هم ـ همانندِ پیشینیان شما ـ روزه لازم و واجب شد، در روزهایى خاص، شاید که به تقوا برسید» [1]... آرى، شاید!

و اگر به تقوا برسیم، مصونیّت از گناه خواهیم یافت.

دست و دیده و چشم و نگاهمان در اختیار «عقل» و دین خواهد بود. زبان و گوشمان، مطیع فرمان حق خواهد شد،

عفـت و پـاکى، در دلمان و در زندگیـمان، خانه خـواهد کرد،

اهل انفاق و ایثار و مواسات با برادران دینى خواهیم گشت،

به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهى از منکر خواهیم پرداخت،

از مال و جان خویش، در راه محرومان، مایه خواهیم گذاشت،

گرسنگان را سیر کرده، برهنگان را خواهیم پوشاند،

شب زنده دارانى خداترس و متهجّدانى خاشع خواهیم بود،

تلاشگرانى صادق و مردم دوست خواهیم شد،

اهل «ذکر» و «تهجّد» و «تلاوت قرآن» خواهیم گشت،

نماز و نیاز و رازمان، همه با روح و معنویّت خواهد شد.

اینها همه، احتیاج به هموار شدن راه، برطرف شدن موانع، رفع مشکلات، و در یک کلمه «تسهیل سبیل» دارد.

آن آسان شدن راه براى رسیدن به این مقصودها چه مى خواهد؟

هشیارى، سخاوت، ایثار، جهاد با نفس، کنار گذاشتن تنبلى و سستى، رهاکردن خودخواهى و تن پرورى، آزاد شدن از وابستگى و رها گشتن از تعلّقات دنیایى، و... بالأخره:... «توفیق الهى»

تا چه قبول افتد و چه در نظر آید!

از ما عبادت کردن، نماز خواندن، روزه گرفتن، و از خدا، پذیرفتن و قبول کردن!...

اگر یک «طاعت»، از روى صدق و اخلاص به جاى آوریم و خداوند آن را از ما بپذیرد، براى ما بس است. ولى خداوند، از چه کسى مى پذیرد؟ ـ از متّقین ـ


(اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّه ُ مِنَ المُتَّقین: خداوند، تنها از تقوا پیشگان مى پذیرد.)[2]

به قول خواجه عبداللّه :

«کار، نه با حسن عمل است،

کار، در «قبول» ازل است!...»

اگر طاعت و عباداتمان مورد قبول درگاهش قرار نگیرد، رنجى بیهوده و تلاشى بى ثمر کرده ایم.

آنچه باعث قبولى است، «اخلاص» است.

کار براى خدا کردن، نه براى خود کردن، و نه براى خلق کردن، نه بخاطر پسند مردم و جلب و جاهت و کسب اعتبار!... که در آن صورت، موجب محرومیت از قبول حسنات است و چه زیانى از این بالاتر؟!...

این نیاز را از خدایى خواسته ایم که رهنماست، رهنما به سوى حق آشکار، و خود ذات خداوند، روشنترین حق و آشکارترین چهره عظمت و هستى است. به قول هاتف اصفهانى:

یار، بى پرده از در و دیوار

در تجلّى است یا اولى الأبصار

گر ز ظلماتِ خود رهى، بینى

همه عالم، مشارق الأنوار

اى واقف اسرار ضمیر همه کس

در حالت عجز، دستگیر همه کس

از هر گنهم توبه ده و عذرپذیر

اى توبه ده و عذرپذیر همه کس



[1] ـ بقره، آیه 183.

[2] ـ مائده، آیه 27.

منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی
۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
أَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحارِهِ وَ نَـوِّرْ فـیهِ قَـلْبى بِضیـآءِ أَنْـوارِهِ وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ آثارِهِ بِنُورِکَ یا مُنَـوِّرَ قُـلُوبِ الْعارِفینَ.
«خدایا مرا در این ماه، نسبت به برکت هاى سحرهایش، متنبّه و بیدار گردان، و دلم را به روشنى فروغ سحرگاهانش، روشن ساز، و تمام اعضا و جوارحم را براى پیروى از آثار برکات این ماه مسخّر فرما، به حق پرتو ذاتت، اى روشنى بخش دلهاى عارفان!...».
شرح عا

در نگاه روشن شب زنده داران

اگر لذّتِ ترک لذّت بدانى

دگر لذّت نفس، لذّت نخوانى

هزاران در، از خلق، برخود ببندى

گرت باز باشد درى آسمانى

سفرهاى عِلوى کند مرغ جانت

گر از چنبر آز، بازش رهانى

چنان مى روى، ساکن و خواب درسر

که مى ترسم از کاروان، بازمانى

نصیحت همین است جان برادر

که اوقات، ضایع مکن، تا توانى

کاروانى از نور، روان است، به سرعت برق مى گذرد، به تابندگى خورشید، به سرشارى چشمه ساران، به برکت رمضان... و فقط یک «لحظه» بیدارى، کار عمرى را مى سازد، و یک «آن» توجّه، برکتهاى سالیان را به همراه دارد.

آنچه لازم است، «توجّه» است، و هشیارى!

«انتباه» است و بیدارى و درک «لحظات اللّه ».

گرفتن آن برق هاى معنوى، و نفوذ دادن در رگهاى جان است و عمل کردن به رهنمود قرآنى که: «وَبِالأسحارِ هُم یَستَغفِرُونَ».[1]

سحرهاى رمضان، همه برکت است.

«برکت»، یعنى خیرفراوان و نیکى جاودان،

«برکت»، ارزشهاى ماندگار است،

آنکه خواب را در دیدگانش مى شکند و چند مشت از آب بیدارى به صورت مى زند، خواب را از چشم خویش گرفته، و بیدارى را در آن مى نشاند، آشناى با برکات سحرگاهى است.

آنکه کام را با یاد خدا شیرین مى کند و دل را با ذکر حق، آرامش مى بخشد و صورت را در برابر پرتو معارف قرآن و معنویات رمضان مى گیرد، و دست و زبانش را خدایى مى کند،

آنکه از بستر گرم و نرم خواب ناز برمى خیزد،

و شب تار را، با زمزمه مناجات، با نواى نیایش، با فروغ دیدار، با روشنایى حضور...روشن مى کند، او، به برکات سحر دست یافته است.

چنین سحرخیزى، اراده اش تقویت مى گردد، از روزمرّگى مى رهد و عادت هر روزه را مى شکند.

«برکات اسحار» چه مى خواهى باشد؟!

اگر آن «تنبّه» و هشیارى را داشته باشى، سحرهاى رمضان، همه نور است و همه ضیاء، و بنده، مفتون جلوه اللّه است و سرگشته جذباتِ حق!

مشتاق تو در کویت، از شوق تو سرگردان

از خلق خدا گشته، خرسند به خلقانها

از سوز جگر چشمى، چون حلقه گوهرها

وز آتش دل گاهى، چون رشته مرجانها

دلى ز«بارقه» روشن

بى شک، رمضان، ماه نور و روشنایى است.

ماه تجلّى بیشتر خداوند بر کائنات، ماهى است که «شب قدر» را در دامن دارد. شبى که بیداردلان بیدار دیده، طاعتى افزون تر و نیایشى عاشقانه تر دارند.

شبى که بصیران، آن را «زنده» نگه مى دارند، با یاد خدا، با مناجات و دعا، با تلاوت قرآن، با نماز شب، با اشگ، با خون، با سوختن، گداختن، رفتن، رسیدن، وصال!

در شبها و سحرهاى این ماه نورانى، لحظه ها تابندگى خاصّى دارند، زبان ها، عطر «ذکر» دارند و بوى «خدا» مى دهند. دستها، بوى تسبیح دارند و استغفار و «مصحف».

باید دل را به روى این خورشید گرفت، باید دریچه اى از جهان نور به تاریکخانه قلب گشود، باید شوق پرواز داشت و فیض دیدار را آرزو کرد، باید قلب را از آلودگیهاى کبر، منیّت، خودخواهى، هوى پرستى، هوس رانى، کینه توزى، غرور و ریا، پاک کرد، تا جلوه هایى از تواضع، خداجویى، اخلاص، عفو، عبودیّت، خشیت و خشوع، خوف و رجا و خضوع، بر آن بتابد.

چشم دل باز کن که جان بینى

آنچه نادیدنى است آن بینى

در فراز دوّم نیایش امروز، از خداوند «نورانیّت قلب» را خواسته ایم.

آرى...قلب هم تیره مى شود، از «گناه»،

تاریک و بى فروغ مى شود... از «غفلت»

سرد و ظلمانى مى شود...از «نفس پرستى».

از دیگر سو، «روشندلى»، موهبتى است بزرگ که اگر خدا لطف کند و دست نوازش بر سر بنده بکشد و بارقه اى از فروغهاى جاودان و ابدى حیات و معنویّت بر دلش بتاباند، همه عمر زنده گردد، به حیاتِ آدمیّت!...

و عجیب دنیایى است دنیاى «دل»، با ویژگیها و اوصاف عجیب! دل آزرده، دلسوخته، دل آشفته، دل آگاه، دلبسته، دل افسرده، دلشکسته، دلشاد، دلخوش، دلخون، دلداده، دل مرده، دلتنگ، دل گرفته و...

همچنین تنگدل، سنگدل، تیره دل، روشندل، پاکدل، بیماردل، شوریده دل، سیه دل، بیداردل، خرّم دل، و...[2]

این ترکیبات ادبى، نشان دهنده دنیاى شگفت و تو در توى قلب انسان است. چه خوب که انسان توفیق یابد از تیره دلى به روشندلى برسد، و از دلمردگى، به زنده دلى، و از بیماردلى به بیداردلى...

آرى...نور قلب، با آگاهى است، با بصیرت و معرفت است، با یقین و ایمان است، با اطمینان و ذکر است.

«تن» در خدمت «جان»

سوّمین خواسته امروز، آن است که تمام اعضاء و جوارح، در استخدام «برکات سحر» و فروغ رمضان باشد و این، در صورتى میسّر است که:

«زبان» بر گفتن حق و یاد خدا و ترک زشتى ها بگردد،

«گوش» راهى براى ورود حکمت، به خانه دل شود،

«چشم»، به روى حرام و ناروا بسته باشد،

«پا»، به سوى ناروا و گناه نرود،

«دست» به ستم گشوده نگشته و به حرام دراز نشود،

«شکم»، انبار حرام و کانون حرص نگردد،

چه چیزى جز «تقوا» و پرهیزکارى مى تواند رعایت این حقوق را در اعضا و اندام تضمین کند؟!

هریک از اعضا بر ما حقّى دارد و ما موظّفیم به رعایت آنها.

اگر لحظه اى دست و پا و چشم و گوش و زبان را به حال خود رها کنیم و زیرپوششى از خداترسى و حفاظى از ایمان و نگهبانى از «خوف» قرار ندهیم، همین اندام و اعضا که مى توانند عامل رشد و وسیله سعادت گردند، به ابزار تباهى و اسباب سقوط تبدیل مى گردند و به قول معروف:

به جاى آنکه قاتق نان شوند، قاتل جان مى گردند و به جاى آنکه بسازند، مى سوزند، و به جاى آباد کردن، ویران مى کنند و به جاى «عروج» دادن، به «هبوط» و «سقوط» مى کشند.

رمضان یک راه رشد است و سحرها، یک چراغ راهنماست.

دعاها، عامل رشد و نمازها، وسیله قرب است.

شب زنده دارى ها، احیاگر جان است و «کفّ نفس»ها، عامل بالندگى اراده در جهت خدایى و دور شدن از وادى حیوانیت.

از خداوند بخواهیم، بار دیگر و چندبار، که نسبت به برکتهاى سحرها، بیدارى عطا کند و از فروغ این ماه بر دلهایمان بتاباند و اعضایمان را در استخدام پیروى از آثار این برکت ها و فروغهاى جاودانه، بکار گیرد، از خدایى که نور است، و روشنى بخش دلهاى عارفان است.

یارب دل پاک و جان آگاهم ده

آه شب و گریه سحرگاهم ده

در راه خود، اوّل زخودم بى خود کن

بى خود چوشدم، زخود به خود راهم ده



[1] ـ ذاریات، آیه 18.

[2] ـ در حدیث است: چشم بى اشک نشانه قساوت دل است و قساوت دلهم پیامد گناه است: ما جَفّتِ الدُّمُوع اِلاّ لِقَسوَةِ القُلوبِ و ما قَسَتِ القلوبُ الاّ لِکثرةِ الذّنوب میزان الحکمه، ج 5 ص 239.

منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی
۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم
أَللّـهُمَّ اهْدِنى فیهِ لِصالِحِ الاَْعْـمالِ وَ اقْـضِ لى فیهِ الْحَـوآئِجَ وَ الآمـالَ یا مَنْ لایَحْتاجُ اِلَى التَّفْسیرِ وَ السُّؤالِ یا عالِماً بِما فى صُـدُورِ الْعالَـمینَ صَلِّ عَلى مُحَـمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِـرینَ.
«خدایا مرا امروز به کارهاى شایسته راهنمایى کن، و حاجتها و آرزوهایم را برآور، اى که به تفسیر و سؤال بندگان نیاز ندارى، و از آنچه درون سینه جهانیان نهفته است آگاهى، بر پیامبر و دودمان پاک او دورد فرست».

شرح دعا

عمل صالح چیست؟

خواسته نخستین امروز، راه یابى به «اعمال صالح» است.

«صالحات»، یعنى کارهاى خوب، شایسته، بجا، مفید و مؤثّر.

هر عمل خوبى، صالح نیست. اعمال خوبِ رو به نتیجه، «صالحات» است. عمل صالح آن است که فرد و اجتماع را براى رسیدن به سعادت، آماده و نزدیک کند.

عمل صالح چند خصوصیت دارد:

1 ـ از «ایمان»، هرگز جدا نیست.

2 ـ حرکت و کارى است که آگاهانه و از روى شعور و ادراک باشد.

3 ـ جهت خدایى دارد و به قصد تقرب به خدا انجام مى گیرد.

4 ـ اثربخش است و لغو و بیهودگى در آن نیست.

5 ـ درحدّ قدرت و امکانات عمل کننده است.

6 ـ متناسب، بموقع و شایسته است (یعنى در رابطه با نیازها وشرایط خاص زمانى ومکانى، انتخاب وعمل مى شود).

7 ـ جهت اجتماعى و رنگ خدایى دارد، یعنى از خود محورى و خودخواهى دور است و در جهت اجتماع و در راه خداست.

پس، ایمان حقیقى، با شناخت نیازها، امکانات، وسایل کار، جهت، ارزیابى موقعیّت، «عمل صالح» را نتیجه مى دهد که سودمند و بجا باشد و با در نظر گرفتن «اولویّت»ها انجام گیرد.

آنچه در «عمل اسلامى» ارزش آفرین است، زمینه عمل، انگیزه و چهارچوب آن و نیّت است، نه تنها منافع و سود حاصل از آن.

خدا باید بصیرت دهد تا کار بجا وشایسته انجام دهیم.

و ما را امروز، به «عمل صالح»، «هدایت» کند.

خواسته بعد، برآورده شدن حاجتها و تأمین نیازها و تحقّق آمال و آرزوهاست. تأمین این خواسته هم از قدرت لایزال الهى برمى آید.

درسى از خداشناسى

دو نیاز و خواسته امروز را از خداوند خواسته ایم.

در دعاى امروز، به دو صفت از اوصاف پروردگار اشاره شده است، که معرفت آموز است. هر دو صفت، در زمینه «آگاهى» خداست.

هم به نیازمان آگاهست، هم به رازهاى نهفته درون سینه هامان.

در دعا کردن و حاجت خواستن، در ارتباط با خدا، نیازى به گفتن نیست، امّا خواستن ما مطلوب اوست.

خداوند، آن قدر کریم است که حاجتى به سؤال نیست. و چنان آگاه، که نیازى به شرح و تفصیل نیست.

او زبان حالمان را مى داند، و زبان قالمان را هم مى شنود، و از راز سینه مان هم آگاه است.

 

در دعایى داریم:

«إلهى... کَفى عِلمُک عَنِ المَقال، وَکَفى کَرَمُک عَنِ السُّؤال».

مهمّ آن است که در محور حقّ، حرکت کنیم و در شعاع «ولایت اللّه » قرار گیریم،

آنگاه... کارها خود، رو به راه است و نظر خداوند، دستگیر سالکان.

به گفته خواجه عبداللّه انصارى:

«الهى!... ابوجهل را از کعبه مى آرى و ابراهیم را از بتخانه.

چون کار به عنایتست، چه جاى بهانه؟!...

ما را هم از دوستان شُمر،... نه بیگانه»!

وقتى سر و کارمان با چنین خدایى است که:

هم نامه نانوشته مى خواند، هم رازهاى نهفته مى داند،

هم از نیّت ها و خلجانات ذهنى و خاطرات قلبى آگاهى دارد،

این شناخت، تعهّدزا و عمل آفرین است، چرا که جهان، جهان حساب است و آخرت، «یوم الدّین» و روز جزاست،

بهشتیان، با رهتوشه عمل صالح به بهشت مى روند.

و دوزخیان، با بار گناه، راهى جهنم مى شوند.

پس باید از خدا خواست که حاجتمان را برآورد، و آمالمان را تحقّق بخشد و به انجامِ «اعمال صالح» توفیقمان داده، هدایتمان کند.

منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی
۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ طاعَةَ الْخاشِعینَ وَاشْرَحْ فیهِ صَدْرى بِاِنابَةِالْمُخْبِتینَ بِاَمانِکَ یا اَمانَ الْخاَّئِفینَ

خدایا فرمانبردارى فروتنان را در این ماه روزى من گردان و بگشا سینه ام را براى بازگشتن بسویت همانند بازگشتن خاشعان به امان بخشیت اى امان بخش

ترسناکان

۱۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

 اَللّهُمَّ لا تُؤ اخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ وَاَقِلْنى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَالاْفاتِ

بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ

خدایا مگیر مرا در این ماه به لغزشها و بازم دار در آن از خطاها و لغزشها و قرارم مده در این روز هدف بلاها و آفات به عزتت اى عزت بخش مسلمانان

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقى وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.

خدایا پاکیزه‌ام کن در این روز از چرک و کثافت و شکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى‌ها و توفیقم ده در آن براى تقوى و هم‌نشینى با نیکان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.

۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۴:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

اللهمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین

خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاکدامنی و بپوشانم در آن جامه قناعت و خودداری و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف و آسوده‌ام دار در آن از هر چیز که می‌ترسم، به نگاهداری خودت ای نگه‌دار ترسناکان

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم 

'اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَیَّ فیهِ الاِْحْسانَ وَکَرِّهْ اِلَیَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ وَحَرِّمْ عَلَیَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثین
 
خدایا دوست گردان نزد من در این ماه احسان و نیکی را و ناخوش دار در پیش من در این روز فسق و نافرمانی را و گناه را و حرام گردان در این روز بر من خشم کیفربار و آتش سوزان را به کمک خودت ای فریاد رس فریاد خواهان
۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم 


اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ - وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیْکَ - وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ - بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ


خدایا مرا در این روز از متوکلان درگاهت قرار بده ، و مقرر نما در این روز از کامروایان حضرتت و مقربان درگاهت باشم به حق احسانت ای نهایت همه جویندگان .

۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



استخدام - استخدام