گروه تبلیغی سفیران تربیت

پیام های کوتاه

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

دعای روز بیست و سوم

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۵۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

أَللّـهُمَّ اغْسِلْنى فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّـرْنى فیـهِ مِـنَ الْعُـیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبى فیهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ یـا مُقیـلَ عَثَـراتِ الْمُذْنِبـینَ.
خدایا امروز، مرا از گناهان بشوى، و از عیب ها و نقص ها پاکم کن، و دلم را با «تقواى قلب» بیازماى، (رتبه تقواى قلبها، عطا کن) اى پوزش پذیر خطاهاى گنهکاران.
شرح دعا

در چشمه طهارتِ توبه

دل، از گناه، گرفته، و... قلب، چرکین است،

و زنگ ظلمت و زشتى،

گرفته کاسه دل را و «نور»، خاموش است!

و جام، مسموم است.

شراب ذکر، در این جام، زهرآگین است.

بیا، بیا، که بشوییم، خانه دل را.

به آب توبه بشوییم، رنگ نکبت را.

به اشگ دیده زداییم، ننگ زشتى را.

مگرنه اینکه گناه، آفت طهارت ماست؟

و بار معصیت و عار زشتىِ طغیان،

بزرگ و سنگین است؟!...

چرا گناه؟ چرا غفلت و فراموشى؟

چرا غرور و تکبّر؟ چرا ریاکارى؟

بیا، بیا، که دل از «جرم»، پاک گردانیم

بیا که آینه دقّت و «محاسبه» را،

به روى خویش نهاده، دو دیده، باز کنیم

مگرنه غرق گناهیم؟!

مگر نه روزنه دل، به روى «حق» بسته است؟

مگر که «عیب»، رخ جانمان نیالوده است؟

بیا که توبه کنیم.

بیا که چهره دل را به آب «توبه» بشوییم و پاکتر گردیم.

بیا به فطرت بى عیب خویش، برگردیم.»[1]

و... حرف، همین است و جز این چیزى نیست.

از خدا بخواهیم که باران رحمتش و نظر عنایتش را متوجّهمان کند و گناهانمان را که چهره دل و سیماى جانمان را آلوده است، با توبه پذیرى، پاک کند:

إنَّهُ هُوَ التَّوابُ الرَّحیم.

و بخواهیم که از عیب ها پاکمان کند،

پیش از آنکه با مرگ، خاکمان کند.

نه طاعت ما خدا را سودى مى بخشد و نه معصیتمان، به دامن کبریایى و گردى مى نشاند. سود برنده و زیانکار خودمانیم. کشتى اگر در دریا غرق شود، از دریا چیزى کم نمى گردد.

پس باید عیب خویش را بشناسیم و در رفع آن بکوشیم.

مگر مى توان بى «راهنما» به بهشت رفت؟

مگر مى توان بدون «بصیرت»، عیوب را دید؟

و مگر مى توان بدون «آینه»، عیوب چهره را مشاهده کرد؟

اگر دیده بصیرت کور باشد، دیده صورت، بى فایده است.

قرآن مى گوید:

«دیده ها کور نمى شود، بلکه قلب هایى که در سینه هاست، کور مى شود.[2]

و این کورى دل، همان فقدان بصیرت است. و کورترین کس آن است که عیوب خویش را نبیند.

بینا، کسى است که پیش از دیگران و بیش از دیگران، به عیوب خود واقف شود و در مسیر اصلاح، گام بردارد.

عیب است بزرگ، برکشیدن خود را

از جمله خلق، برگزیدن، خود را

از مردمک دیده بباید آموخت

دیدن همه کس را و ندیدن خود را

پرواى دل و تقواى قلب

عیساى مسیح گفته است:

«اگر بر مرکبى مدّتى سوار نشوند، بدخلق مى شود و دیگر سوارى نمى دهد. دلها نیز چنین است:

اگر قلوب، با یاد مرگ، رام نشود و با عبادت به کار گرفته نشود، به «قساوت» و «خشونت» مبتلا مى شود.

چه سود؟ اگر بر پشت یک بام، چراغ برافروزید، درحالى که درون اتاق، تاریک باشد؟ همچنین، چه سود، اگر نور دانش بر زبانتان باشد ولى قلبتان از روشنایى علم، خالى شده و به وحشت گرفتار شود!

پس... بشتابید و در دلهاى تاریکتان، چراغ حکمت برافروزید...»[3]

تقوا، نوعى خویشتن دارى و مالک نفس بودن است. «خویشتن بانى»! رعایت حدّ و مرزها، پا را از محدوده مجاز، فراتر نگذاشتن، بر «خود» مسلّط بودن، چشم و گوش و دست و زبان و قلب را در «اختیار» داشتن!

تقواى هریک از اعضا، به گونه خاصّى است.

ولى...تقواى دل، از همه مشکلتر و مهمتر است.

زیرا، در تقواى قلوب، مسأله نگهدارى دل از وسوسه هاى شیطانى، از ریا و تظاهر، از انگیزه هاى غیرالهى، از شهرت طلبى است، حفظ قلب، از «کینه»، «حسد»، «خودپسندى» و «غرور» است.

تقواى قلب، خضوع و فروتنى است، خدا را دیدن و قیامت را به یاد داشتن و به فکر حساب و کتاب رستاخیز بودن، خانه دل را از غیر خدا خالى کردن، حرص به مال و ثروت نداشتن، محبّت دنیا را در دل نداشتن، اسیر و دلبسته مظاهر فریبنده دنیا نبودن است. تقواى دل، پاکى دل است، صفاى قلب و روشنایى ضمیر و بصیرت درون است.

خدایا... قلبمان را با «تقواى قلوب» بیازماى.

آزمایش، براى بروز جوهره هر چیز، و آشکار شدن خالص از ناخالصى هاست. وقتى طلا را به محک بزنند، عیارش معلوم مى شود.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روى شود هر که در او غش باشد

و روز مشکل، روز امتحان و آزمایش است.

(عِندَ الإمتِحانِ یُکرَمُ الرَّجُلُ أو یُهان)

اینکه از خدا، آزمایش قلبمان را خواسته ایم، براى آن است که عیار خود را، خودمان بدانیم، و گرنه براى پروردگار، معلوم است. زیرا خداوند، داناى آشکار و نهان است، «عالِمُ السِّرِّ وَ الخَفِیّات» است، و «عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» است، هیچ چیزى از خدا پنهان نیست.

امّا...گاهى خودمان، براى خودمان مجهولیم.

گاهى خود را نمى شناسیم. ـ در خویشتن گمیم ـ

بى طاعت عقل، بنده دل گشتیم

مشغول زواجب، به نوافل گشتیم

آن قدر زحجّیتِ ظاهر گفتند

کز باطن کار خویش، غافل گشتیم[4]

اگر خداوند، آزمایشمان کند و صحنه امتحان نسبت به تقواى دل و پرواى درون و پرهیزکارى قلبى و باطنى را پیش آورد، در شناخت و ارزیابى خود اشتباه نخواهیم کرد و دچار غرور نخواهیم شد.

خواجه عبداللّه انصارى، چه خوب خود را شناخته است و دنیاى درون و عالم قلب را... در «مناجات»ش مى گوید:

«الهى...اگر مجرمم، مسلمانم، اگر گنهکارم، پشیمانم!

اگر عقابم خواهى، مطیع فرمانم،... و اگر رحمت فرمایى مستحقّ آنم.

الهى... من غلام آن معصیتم که مرا به «عذر» آورد،

و از آن طاعت بیزارم که مرا به «عُجب» آورد.[5]

الهى... چون توانستم، ندانستم

و...چون دانستم، نتوانستم.»

خدا خطاپوش و عذرپذیر است.

لغزش هاى گنهکاران را مى بخشد، و «مُقیلُ عَثَراتِ المُذنِبین» است.




[1] ـ از نویسنده، برگ و بار، ص 28.

[2] ـ سوره حج، آیه 46 (انّها لاتعمى الأبصار ولکن تَعمى القلوبُ الّتى فى الصّدور).

[3] ـ تحف العقول، ص 382.

[4] ـ از نویسنده.

[5] ـ این مضمون کلام علوى است که فرمود: «سَیّئةٌ تَسُوؤکَ خَیرٌ عنِداللّه ِ مِن حَسنةٍ تُعْجِبُکَ نهج البلاغه، حکمت 46.

منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی
۹۴/۰۴/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
استخدام - استخدام